بررسی زمینههای صادرات موفق در گفت وگو با محمدحسین روشنک، رئیس کانون کارآفرینان استان؛
نتوانستیم در بازار هدف بمانیم
صادرات در ظاهر به حوزه بازرگانی مربوط میشود اما علی رغم ظاهر ساده فروش محصول در بازارهای هدف، با پیچیدگیهای فراوانی روبهروست.
طبعا عوامل متعددی در رونق صادرات میتواند موثر باشد و در این میان حضور پر توان و برنامهریزی شده رقبای منطقهای ایران در بازارهای اقتصادی بر پیچیدگی این فضا افزوده است. محمدحسین روشنک اما بر این باور است تا زمانیکه تولید موفقی نداشته باشیم، نمیتوانیم حرفی از صادرات موفق بزنیم. این حرف برای من که به دنبال الگوی صادرات موفق بودم مطلوب بود. به تعبیر وی باید ایران از مبدا واردات کالای کشورهای خارجی به مقصد صدور و صادرات کالاهای وطنی تبدیل شود. در ادامه حاصل گفتگوی ما با محمدحسین روشنک، رئیس اتحادیه صادرکنندگان و واردکنندگان و رئیس کمیسیون تجارت اتاق بازرگانی خراسان رضوی آمده است که میخوانید.
در گفتگو با شما میخواهم بدانم برای رسیدن به صادرات موفق باید چه کنیم؟
ما باید اقتصادمان را یک سبد ببینیم. پایه اول این سبد اقتصاد نیروی انسانی است، چه در حوزه مدیریتی و چه کارمندی و کارگری.اگر صادرات موفق و اشتغال موفق میخواهیم باید به تولید بپردازیم. تولید موفق چیست؟ هیچوقت فراموش نکنید تولید موفق، تولید ارزان و باکیفیت است. یعنی تولید موفق را باید با رقبای خارجی خودش ارزیابی کنید. یعنی ما اگر آمدیم گوشی تلفن همراه تولید کردیم، باید بتوانیم با گوشی همتراز خودش رقابت قیمتی و کیفیتی داشته باشیم. ما به این تولید میگوییم موفق. اگر این را داشته باشیم آن زمان است که میتوانیم صادرات موفق هم که شما دنبالش هستی، داشته باشیم.
ما در حال حاضر با یک مشکل اصلی در کشور مواجهیم و آن افزایش قیمت تمام شده تولیدات اعم از خدمات و محصولات است. همچنین وضع تعرفهها گواه این مطلب میتواند باشد که در مولفه قیمت همچنان جای کار داریم و عقبیم. بله این یک مسئله است که متاسفانه تا از آن رها نشویم نمیتوانیم درباره قیمت تمام شده حرفی بزنیم. در حال حاضر به هر دلیلی ما در قیمت تمام شده با اشکال مواجه شدهایم و چون در قیمت تمام شده، در شرایط مساوی کیفیت با اشکال مواجهیم صادراتمان با مشکل روبهرو شده و گرچه درست است که توانستهایم با وضع تعرفهها از تولیدات خودمان حمایت کنیم ولی به میزان نیاز مصرف داخلیمان بوده است؛ نه برای انجام صادراتمان. یعنی صرفا در داخل میتوانی به مردم بگویی ما به وسیله ایجاد تعرفه، کالا و خدمات را به مردم خودمان گرانتر بفروشیم. در واقع به کالای داخلی خودمان از جیب مصرفکننده فرصت و فضا و سوبسید میدهیم. نمونه و نماد این کار خودروست؛ در واقع داریم به خودرو و همچنین به دولت از جیب مصرفکننده سوبسید میدهیم. عملا سوبسید و یارانه از سمت مصرفکننده به سمت دولت و خودروساز داخلی پرداخت میشود. اما برای صادرات این داستانها دیگر وجود ندارد، من نمیتوانم بروم و به خارجی بگویم چون کالای ما در داخل گران تمام میشود تو بیا و حمایت کن که با قیمت مناسب، دست مصرفکننده تو برسد. چنین چیزی خندهدار است. این عارضهای که وجود دارد حتی به رکود هم دامن میزند که قیمت تمام شده از میانگین قیمت تمام شده جهانی بیشتر است و این باعث شده نتوانیم صادرات خوبی داشته باشیم و چون صادرات نداریم به دلیل اینکه ظرفیت تولیدمان مازاد بر مصرف داخل است در نتیجه بخشی از بنگاههای تولیدی و خدماتی ما خالی میماند و بعد چون با درصدی از ظرفیت کار میکند و هزینه سربار ثابت است، باید قیمت تمام شده را افزایش دهد. یعنی یک دور باطل.
به نظر میرسد هر چیزی که ارزآوری داشته باشد شما به نوعی در ذیل صادرات قلمداد میکنید. این نگاه حداکثری به صادرت است.
بگذارید من همین نکته را بگویم. اصلا شما مقوله توریسم را در نظر بگیرید. ما در شهری زندگی میکنیم که میتوانیم صادرات بزرگی از محل جذب توریسم داشته باشیم. جذب توریسم باعث ارزآوری است. با جذب زوار کسب درآمد ارزی کنیم. از دید من به عنوان یک بازرگان برای جذب توریسم خیلی چیزها را اگر مباح و حلال است و حرام نیست، از توریست دریغ نکنیم. اما واقعا دلیل ندارد و ما امروز بیش از هر چیزی به درآمدهای صادراتیمان نیاز داریم. باید دهها رستوران و فضای جذاب و تفریحی باب میل توریستها فراهم کنیم. نباید برای گردشگر محدودیتهای بیدلیل قائل شویم.
تقریبا همه اتفاق نظر دارند که تولید، مزیت قیمتی خودش را از دست داده و قابل رقابت نیست. اما شما به عنوان یک بازرگان و فعال بخش اقتصادی بگویید چه عواملی در این مسئله نقش دارد؟
سوال خوبی است. چرا قیمت تمام شده کالا و خدمات ما آنچنان بالا رفته که ما مجبوریم هر روز دیوار تعرفه را بالا ببریم و یعنی هر روز دریافت یارانه از مردم را به نفع دولت یا به نفع تولید بیشتر کنیم؟ چرا؟ چه دلیلی دارد؟ چه کسی مقصر است؟ آیا دولت یا تولیدکننده مقصر است؟ کجا اشکال به وجود آمده است؟
من قبل از اینکه یک بازرگان باشم، یک تولیدکنندهام و همچنان هم تولید میکنم و زیباترین نوع تولید را هم دارم. به عنوان یک تولیدکننده میگویم شما برو و بررسی کن که چرا قیمت تمام شده کالای ما به حدی رسیده که نماد صنعت ما که خودروست امروز در داخل ایران به دو و نیم برابر قیمت تمام شده کشورهای جهان به مردم عرضه میشود. چرا؟ بالاخره یک کسی باید جواب بدهد. اگر تولیدکننده مقصر است خب باید بیاید و جواب دهد. اگر دولت مقصراست بیاید و جواب بدهد. اگر بانکها مقصرند بیایند جواب بدهند. مگر مردم ما درآمدشان از مردم دنیا بیشتر است که هزینه تمام شده بیشتری بپردازند؟ این باعث میشود سایر خدمات را هم بالاتر بپردازند.
ما زمانی به کشورهای آسیای میانه مواد غذایی اعم از ماکارونی، کمپوت، رب گوجه، مرغ و تخممرغ صادر میکردیم. حالا آن کشورها خودشان تولید میکنند و دیگر آن کالا را از ما نمیخرند و به جایی رسیده که ما نمی توانیم صادر کنیم. چرا برای این مسئله کاری نکردهایم؟
یک روزی هم ما همین کالاها را از کشورهای دیگر وارد میکردیم اما خودمان شدیم تولیدکننده. کمکم مازاد تولید داریم و صادرکننده هم شدیم. اما فکر میکنید چرا همچنان کالاها را وارد میکنیم؟ به خاطر همان دو دلیلی که عرض کردم. قیمت و کیفیت بهتر. خارجیها کیفیت محصولشان را ارتقا دادند تا همچنان بتوانند صادرات خودشان را انجام بدهند. همچنان هم تولیداتشان را با کیفیت ارائه میدهند. تکنولوژی را صادر میکنند. اما ما برای کشورهای هدف که داشتیم چنین کاری نکردیم و درماندهایم. چرا؟ چون وزارت صنعت و معدن و تجارت نه تنها در این دولت بلکه از سه دولت قبل باید میآمدند فکر امروز را میکردند که کشورهای بازار هدف ما میآیند و پیشرفت میکنند و ما برای چنین روزی برنامهریزی کنیم. ما هم باید خودمان را بالاتر میکشیدیم که نکردیم. امروز ما فقط کالایی میتوانیم صادر کنیم که کشورهای هدف ما نتوانند آن را تولید کنند.
من به عنوان رئیس کانون کارآفرینان استان نیز میگویم که برای اشتغال باید تولیدمان را بالاتر ببریم. من اشتغال لازم دارم. لذا ما به هر دلیلی اعم از تحریمها یا مدیریتهای داخلی نتوانستیم کالاهایمان را در بازارهای هدف نگه داریم. ما درجا زدیم. مربوط به این دولت هم نیست. از گذشته ریشه داشته است.
تولید ما صادرات محور نیست؛ من تولیدکننده صرفا به این فکر میکنم این بار خودم را رد کنم. دیگر به عوارضش بر صادرات کشور کار ندارم. فکر میکنم کمی کوتهبینانه به صادرات و تجارت نگاه کردیم در این سالها و خیلی بازار تجارت را دستکم گرفتهایم. حضور در نمایشگاههای خارجیمان را وقتی با نحوه حضور سایر کشورها مقایسه میکنیم تفاوتهای زیادی میبینیم.
اتفاقا شما به مطالب خوبی اشاره میکنید. من خوشحالم که دیدگاههای اقتصادی و توانمندی در حوزه مطبوعات ما در این حد است. حرفی که شما الان زدید حرف کارشناسی بود که من سالهاست پیرامونش فکر میکنم. این نگاهی که میفرمایید خیلی دلایل متعددی دارد. ما از پنج سال قبل تا به حال نرخ تورم را کنترل کردیم. اما حداقل میانگین اینها را درنظر بگیریم خب ۵۰درصد قیمت تمام شده کالاهای تولیدی ما افزایش پیدا کرده است. در طرف مقابل دولت نرخ ارز را دستوری ثابت نگه داشته است. خب این چه عوارضی داشته است؟ کسی میتواند عوارض منفی این مسئله را نادیده بگیرد؟ اگر بنا باشد من دلایل کاهش صادرات را بگویم، این را بر پایه تولید و قیمت تمام شده میبینم که زیرمجموعهاش میشود بیثباتی نرخ ارز در کشور. چرا دولت نرخ ارز را ثابت نگه میدارد؟ برای اینکه منابع دولت عمدتا نفتی است. اگر نرخ ارز را بالا ببرد تورم را نمیتواند کنترل کند. در نتیجه برای کنترل تورم از محل درامدهای نفتی قیمت ارز را ثابت نگه داشته و تولیدات ما روی دست تولیدکننده داخلی باد کرده است. بعد هم ما مدام دنبال این میگردیم که چه کسی مقصر است. اینها پاسخ سوال شماست که چرا ما کوتهبینانه نگاه میکنیم یا اثر یک تصمیم را بر مقولههای دیگر در نظر نمیآوریم.
صادرات از جهتی که به مراودات ما با بیرون از مرزها ارتباط پیدا میکند، خودبهخود دستگاههایی که در این حوزه نقش مستقیم را دارند، میتوانند نقش پررنگتری داشته باشند. من قبلا در مورد رقبای منطقهای ایران به شما عرض کردم. اما چرا تاکنون ظرفیت وزارت امور خارجه به خوبی پای این مسئله نیامده است؟
این سوال من هم هست. سفیر ترکیه را شما اشاره کردید چهها که نمیکند. من هم سفیر کشور چین را میگویم. او میداند یک نفر بازرگان مثلا به نام روشنک که مسئول اتحادیه صادرکنندگان در خراسان هست وجود دارد. از تهران برنامهریزی میکند که یا بیاید مشهد این فرد را ببیند یا این آدم را دعوت کند به سفارتخانه و با او ملاقات کند. اما واقعا سفرای ما بیایند و بگویند چنین کاری میکنند؟ این کار سفیر یک کشور درباره یک نفری است که در مقیاس کلان عددی هم نیست. اما شاید او حساب کرده که این گردش صادرات و وارداتش در سال برای تمام نقاط دنیا ۲۰میلیون دلار باشد. حاضر شده برای این کار از تهران بیاید این بازرگان را ببیند که ارتباط تجاری او را با کشور متبوعش برقرار کند. آیا سفرای ما این کار را میکنند؟ آیا میتوانند ادعا کنند چنین کاری کردهاند؟ تازه به سراغشان هم بروی، میگویند این مربوط به ما نمیشود.
ما عافیت طلب نیستیم
به نظر من بخش خصوصی هم کمی عافیتطلب است. حکایت برخی تاجران ما این است که میخواهند از عرض رودخانه رد شوند، بدون اینکه پاهایشان خیس شود.
شما که به دنبال جواب سوالات خودت هستی بدان بخش خصوصی ما با این شرایط سختی که وجود دارد واقعا عافیتطلب و راحتطلب نیست. این بخش خصوصی فعلی را میگویم به شما که بدانید و بنویسید این بخش خصوصی امروز ما منفعتطلب نیست! ولی در گذشته اینطور بوده، این احتمال طبیعی است که در حال حاضر هم باشد.
من جواب میدهم. در گذشته بوده. بسیاری از این ماشینسازیها و صنایع که رشد نجومی هم کردهاند و مدعی هم هستند دلار ۳۰۰تومان را به ۷ تومان گرفتند. میدانم شما این اطلاعات را داری. دلار در زمانی که ۶۰۰تومان بود اینها به ۱۳۰تومان گرفتند. این منفعتطلبی در گذشته بوده که اینها الان هم عده مشخص و مخصوصی هستند که جمعشان هم جمع است! همه میشناسند، میدانم که شما هم میشناسید. اینهایی که ارز ۷تومانی برای صنعتشان گرفتند کاملا مشخصند، اینهایی که ارز ۱۳۰تومانی برای صنعتشان گرفتند، مشخص هستند. آنهایی که زمین مفت گرفتند مشخصند، اینهایی که ماشینآلات با قیمتهایی باورنکردنی گرفتند مشخصند. اینهایی که وقتی مجوز گرفتند مجوزشان به تنهایی به نرخ امروز به ده میلیارد تومان ارزش داشته است و به نرخ همان زمان ۱۰۰میلیون تومان میارزید، مشخص است. بله، شاید بگوییم آنها امروز دیگر حال و حوصله کارکردن ندارند، چون باید بروند ارز را به نرخ آزاد بخرند و کار را به نرخ آزاد و برق را به نرخ آزاد بخرند. شاید آن گروه از بنگاهداران اقتصادی ما حال و حوصله نداشته باشند. اما اکثریت امروز بنگاههای کوچک و متوسط ما هستند، اینها اتفاقا حال و حوصله کار کردن دارند، منفعتطلب و عافیتطلب هم نیستند. من قبول دارم منفعت طلبان در گذشته بودهاند.
افزایش مالیات در شرایط رکود !
برخی صادرکنندگان به برخی رویههای بانکی و مالیاتی اعتراضاتی دارند. محور این اعتراضات چیست و چرا رسیدگی نمیشود؟
در رابطه با سازمان امور مالیاتی حرف ما این است که خب ما باید درآمد داشته باشیم که بتوانیم مالیات درآمد بپردازیم. شما از این طرف میآیی و میگویی رشد اقتصادی پایین آمده و از این طرف میگویی اشتغال کم شده. این را هم قبول داری، پس چگونه سالی ۳۰درصد روی مالیات اضافه میکنی؟ از چه منبعی میخواهی این را بگیری؟ واقعا چگونه میشود این تعارض را فهمید؟ از کجا؟ وقتی شما خودت قبول داری مسئله داریم، پس این چه رفتاری است؟
من تاکید میکنم مالیات بر حق را باید داد و اگر کسی نداد باید گرفت. اما واقعا مالیات بر حق را باید گرفت. مالیاتی را که مبتنی بر رشد اقتصادی باشد، باید گرفت. رشد اقتصادی شما چند درصد بوده که میخواهی بیایی سالی ۳۰درصد به دریافت مالیاتت اضافه کنی؟
درباره ارزش افزوده هم همین مسئله را داریم. گفتند مالیات بر ارزش افزوده را باید مصرفکننده بدهد. در کجای کشور ما در ابتدا این مالیات را مصرفکننده میپردازد؟ درست است که در نهایت میدهد اما چگونه؟ تولیدکننده که روی قیمت تمام شده اضافه میکند. تو مستقیم میروی از تولید کننده میگیری و او باید در قیمت تمامشدهاش لحاظ کند.
همچنین در رابطه با مسئله بانکها وقتی شما آمدی دستوری نرخ ارز را تعیین کردی، یک روز نرخ تورم در کشور ۵۰درصد است خب شما دستوری آمدی و گفتی به پسانداز ۱۸درصد سود بده. معنی این کار چیست؟ یعنی ۳۲درصد از ارزش پول پسانداز گذار را ندادی. خب در آنجا باید میگذاشتی پسانداز گذار آزادانه میگفت باید سود بیشتری بدهی تا ارزش پولم حفظ شود. امروز هم که نرخ تورم را ۱۰درصد آوردهای باید بگویی من به سپرده تو ۱۱درصد میدهم و از دریافتکننده تسهیلات هم ۱۳درصد میگیرم، نه ۲۸درصد.
#صادرات #ارز #تولید #دستکاری_در_ساختارها #دیپلماسی #تعرفه #یارانه
#اشتغال #کارآفرینی #مالیات #خودرو #دولت #تشکلها #خصوصی #بانک #واردات #قیمت_تمام_شده #تورم #گردشگری