عدم ارتباط دانشگاه و محیط کسب و کار
#یادداشت
*جناب دکتر نبی از مشکلات اقتصادی کشورعدم هماهنگی حوزههای دانشگاهی با حوزه عملیاتی کسب و کار است مثلاً در حوزه دانشگاهی ممکن است حجم زیادی مطالب و مقالات درمورد برند تهیه و منتشرشود.از جمله در حوزه برند ولی این مطالب کمتر توسط بازرگانان و تولید کنندگان استفاده میشود اینکه چرا اینگونه است و راههای ایجاد ارتباط را باید اساتیدی چون جنابعالی مشخص کنید
*اجرایی نمودن بند ۱۱ از مواد ۲۴ گانه رئوس مدیریتی اقتصاد مقاومتی مبنی بر توسعه صادرات غیر نفتی عامل خروج از رکود و توسعه اقتصادی کشور.
بستر سازی، فرهنگ سازی، آموزش و عزم ملی عامل توسعه صادرات غیر نفتی. توجه به طرح آمایش سرزمین و ظرفیتهای هر استان عامل توسعه.سرمایه گذاری داخلی و خارجی در تولید برونزا یا صادراتی عامل توسعه صادرات.
تولید پشتوانه صادرات .فرآوری موادخام ، عامل اشتغال ، ایجاد ارزش افزوده و ارز اوری.
بسته بندی و برند سازی عامل عامل هویت کالاهای ایرانی در بازارهای هدف.
ایجاد شرکتهای مدیریت صادرات وبازاریابی نوین عامل توسعه تولید و صادرات.
توسعه شرکتهای دانش بنیان صادراتی ضرورت اقتصاد ملی.
استفاده از فن آوریهای نسل چهارم عامل توسعه.
حمایت از SMEها وظیفه سازمانهای توسعه ای.
درآمد حاصل از فروش نفت باید خرج زیر ساختهای کشور شود.
ارز مورد نیاز جهت واردات ضروری کشور باید از طریق درآمدهای حاصل از صادرات غیر نفتی تامین گردد.
بازاریابی قبل از تولید عامل توسعه تولید کارآمد.
توجه به قیمت تمام شده،تحقیق و توسعه و ارتقای کیفیت تولید عامل ماندگار در بازارهای هدف صادراتی.
تسلط به فنون مذاکره و بازاریابی پیشرفته عامل ماندگاری در بازار.
همکاری و اولویت بانکها به تولید صادراتی ضرورت اقتصاد مقاومتی.
تشکل سازی فراگیر و ملی ضرورت توسعه تجارت.
کوچک سازی دولت و توسعه خصوصی سازی ضرورت اقتصاد مقاومتی.
سیاستگذاری با دولت و تصدیگری با بخش خصوصی پیش نیاز اقتصاد مقاومتی.
توسعه همکاری دانشگاه با تولید نیاز اقتصاد مقاومتی.
* این شعر فریدون مشیری رو هرشب قبل خواب بخونید
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ
ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷم
ﺑﺪ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ، ﺁﺏ ، ﺯﻣﯿﻦ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ
ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ
ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺑﺘﮑﺎﻧﻢ ﺍﺯﻏﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮔﺬﺷﺖ ،
ﺑﺰﺩﺍﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ،ﺗﺎﺭ ﮐﺪﻭﺭﺕ، ﺍﺯ ﺩﻝ
ﻣﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ، ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮﺩﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺧﻮﺵ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ
ﺑﻪ ﻧﺴﯿﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺻﺪﻕ، ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺪﻫﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﺨﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺴﺖ
ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ، ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻓﺮﺩﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ
ﮔﺮﭼﻪ ﺩﯾﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ
ﮐﺎﺳﻪ ﺍﯼ ﺁﺏ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮﯾﺰﻡ ،ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺯ ﺳﻔﺮ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ
ﺑﺬﺭ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﮑﺎﺭﻡ، ﺩﺭ ﺩﻝ
ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﺎﺑﻢ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩﻡ، ﻋﺮﺿﻪ ﮐﻨﻢ
ﯾﮏ ﺑﻐﻞ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺨﺮم
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﯽ، ﺩﻝ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﻢ
ﺑﮕﺬﺭﻡ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺭﻓﯿﻖ ، ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﺩﻡ ﺩﺭ
ﭼﺸﻢ ﺑﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺪﻭﺯﻡ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺳﺪ ﻫﻤﺴﻔﺮﯼ ، ﺑﺒﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻬﺮ ﻫﻢ ﭼﯿﺰ ﺑﺪﯾﺴﺖ
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ
ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻢ، ﮐﻪ ﺩﮔﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺮ ﮐﻨﻢ ،ﻣﻬﻠﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺮﺍ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ
ﻭ ﺷﺒﯽ ﻫﺴﺖ، ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﺩﺍیی
شعر خوبی دیدم حیفم امد فقط امشب خودم خوانده باشم شب بخیر تا انشالله فردا
#ساختارها #صادرات #تولید_بدون_کارخانه #قیمت_تمام_شده
#گروه تلگرامی اقتصاد مقاومتی